<-PollItems->
با سلام خدمت تمامی کاربران و بازدیدکنندگان تک اس ام اس؛امیدوارم حالتون خوب باشه و از مطالب تک اس ام اس تمام استفاده را ببرید و لحظات خوبی را در این وب سپری کنید،فقط یه صحبت کوچیک داشتم و اینم اینه که از تمامی صفحات این وب سایت استفاده کنید چون این وب هر روز آپدیت میشه tak-sms.lxb.ir
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان تـک اس ام اس و آدرس TAK.SMS.LXB.IR لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در فرم زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
روزي ملا نصرالدين به يك مهماني رفت و لباس كهنه اي به تن داشت . صاحبخانه با داد و فرياد او را از خانه بيرون كرد .
او به منزل رفت و از همسايه خود ، لباسي گرانبها به امانت گرفت و آنرا به تن كرد و دوباره به همان ميهماني رفت .
اينبار صاحبخانه با روي خوش جلو آمد و به او خوش آمد گفت و او را در محلي خوب نشاند و برايش سفره اي از غذاهاي رنگين پهن كرد .
ملا از اين رفتار خنده اش گرفت و پيش خود فكرد كرد كه اين همه احترام بابت لباس نوي اوست .
آستين لباسش را كشيد و گفت : آستين نو بخور پلو ، آستين نو بخور پلو .
صاحبخانه كه از اين رفتار تعجب كرده بود از ملا پرسيد كه چكار مي كني .
ملا گفت : من هماني هستم كه با لباسي كهنه به ميهماني تو آمدم و تو مرا راه ندادي و حال كه لباسي نو به تن كرده ام اينقدر احترام مي گذاري . پس اين احترام بابت لباس من است نه بخاطر من . پس آستين نو بخور پلو ، آستين نو بخور پلو ..
نظرات شما عزیزان: